یکی دو روزه خیلی داغونم
نمیدونم چه مرگمه ولی یه حسی داره از تو نابودم میکنه
اینقدر بهم ریخته ام که مجبور شدم برم سیگار بخرم ... واسه بار دوم تو عمرم سیگار کشیدم
وقتی تموم شد پرتش کردم رو زمین ... یاد خودم افتادم ... خیلی دلم واسه خودم سوخت
واسه همه مثل یه سیگار بودم ... به پاشون سوختم
به اخر که رسیدم انداختنم دور ... رفتن سراغ یکی دیگه
خدایا مگه ادمام مارک دارن ؟؟؟ مگه وقتی داشتی خلقم میکردی نوشتی ساخت چین ؟؟؟ء
پس چرا بنده هات اینطور میکنن باهام ؟؟؟ چرا بهشون نگفتی دل شکستن گناهه ؟؟؟ء
چرا بهشون نفهموندی خدا تویی نه اونا ؟؟؟ دلم واسه بچگیام تنگیده ... کاشکی زندگی دنده عقب داشت
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0